به گزارش زنان بیدار ، فرایند پیچیده توسعه و نقش منابع انسانی, به مثابه یکی از عوامل اصلی آن, نیازمند بازنگری در نقش نیروی انسانی به خصوص نقش زنان است که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. در سال های اخیر, جهان شاهد پدیده اجتماعی اقتصادی جدیدی به نام مشارکت زنان در بازار کار بوده است. قدرت دادن به زنان و برداشتن موانع از سر راه آنان باعث بهبود وضعیت سیاسی, اجتماعی و اقتصادی آن ها در جامعه می شود که این جریان می تواند زمینه ساز رشد و توسعه پایدار باشد.
امروزه یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند و اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته میشود، این قشر تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی جوامع دارند.
نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب میشود.
در همه جوامع نیروی کار از مهمترین عوامل تولید به شمار میرود و درآمد حاصل از آن همیشه بخش بزرگی از درآمد ملی هر کشور را تشکیل میدهد.
نظر به اینکه جوامع مختلف در زمان رشد سریع اقتصادی به نیروی کار نیاز دارند و زنان نیز نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند، جمعیت زنان باید بخشی از نیروی کار مورد نیاز جامعه را تأمین کنند.
بدون تردید نیروی کار زنان در توسعه اقتصادی کشورها نقش مهمی دارد و به همین دلیل کشورهای پیشرفته در روند صنعتی شدن به طور مداوم بر نرخ مشارکت زنان در تولید افزوده اند.
حضور زنان در بازار کار بر حسب اوضاع محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر کشور متفاوت بوده و به عوامل گوناگونی از جمله سطح تحصیلات زنان، سیاستهای دولت در جهت تقویت سطح آموزش و اشتغال زنان، توزیع درآمد و هزینه خانوار، نرخ بیکاری، نرخ باروری، شرایط محیطی خانواده و سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد.
در حالی که در کشورهای پیشرفته سهم زنان در اشتغال و حرفه پیشرفته افزایش چشمگیری یافته است، در کشورهای در حال توسعه نقش زنان در بخش کشاورزی، کارهای بی مزد خانه و فعالیتهای غیررسمی بیشتر مشاهده میشود.
توجه به وضعیت اشتغال زنان و هدایت آنها به بازار کار میتواند زمینه بهره گیری بهتر جامعه از این نیروی بالقوه و دستیابی به توسعه را فراهم آورد.
اشتغال زنان از جمله سیستمهای پیچیده اقتصادی - اجتماعی است که سیاست گذاریهای به ظاهر مؤثر در جهت تقویت نرخ مشارکت زنان میتواند به علت اثرات جانبی یا بازخوردهای به وجودآمده از طرف سایر اجزای سیستم نتیجه کاملاً معکوسی به بار آورد.
نتیجه اینکه افزایش نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار تاثیر مثبت و معناداری بر تولید ناخالص داخلی کشور داشته و افزایش میزان تحصیلات آنان در قالب متغیر تقاطعی بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان و در نهایت تولید ناخالص داخلی کشور تاثیر مثبت داشته است. بنابراین, پیشنهاد می شود که اقدامات مقتضی برای رفع تبعیض علیه زنان در زمینه اشتغال انجام گیرد.
ارسال نظر